?اهداف پشت پرده آمریکا در شدت بخشیدن به تنش با روسیه و چین

ایالات متحده،آمریکا بر مبنای نظم فروپاشیده پس از جنگ‌ سرد سوم‌،کماکان به دنبال القای قدرت خویش به افکار عمومی در جایگاه قدرت تراز جهانی (ژاندارم جهانی) است و این مسأله به دلیل کمرنگ شدن فضای آنارشیک بین المللی(فضایی که در آن صرف قدرت نظامی تعیین کننده بود) ،مورد پذیرش قدرتهای دیگر با ابعاد جدید قدرت ،نیست.

در کنار این مسأله ،رفتار تحکمی یا همان روحیه آنتاگونیستی (تهاجمی) آمریکا در برخورد با مسائل ناخوشایند آمریکایی در جهان ،تلویحا یک رشته ای،از اتحاد و ائتلاف،را،به صورت نوشته و نانوشته در سطح ملل و دول جهان با قدرتهای مذکور(second -power) ایجاد نموده است که این مسأله نیز در تضعیف جایگاه ایالات متحده آمریکا فوق العاده موثر است.

اگر بخواهیم در یک فضای ریاضی پایه و مبتنی بر مدلهای علوم پایه به این وضعیت اشاره نماییم ،مفاهیمی چون :«اوربیتال،تابع موجی و ابر الکترونی مطرح در دانش شیمی) میتواند بیانگر مقصود ما باشد.

اوربیتال در نظریه شرودینگر حالتی را توضیح می دهد که در فضای اطراف هسته در اتم ،احتمال حضور ،الکترونهای زیادی وجود دارد که این الکترونها در یک حالت چرخشی اطراف هسته اتم وجود دارند.

تا قریب به دو دهه قبل ایالات متحده بر مبنای قدرت هژمونیک خویش به دنبال انتظام بخشیدن به امواج برخواسته از چالش های ضد آمریکایی در اقصی نقاط جهان بود و افرادی مانند :«دیوید کیو،الکساند هیگ،مارتین ایندایک و…» در آمریکا به دنبال تدوین نظریاتی ،جهت سرکوب و تنبیه و مجازات این کنشگریهای ضد آمریکایی بودند .
و این حالت طبق نظریه روانکاوانه فروید ایجاد عقده ای،بنام عقده «ادیپ » نموده ،که بالاخره بخاطره تراکم حقارت های تحمیلی از جانب قدرت برتر به پایین تر ،در جایی،سرباز نموده و وضعیت آرام موجود را بر هم می ریزد.

چنین حالتی این روزها در پهنه معادلات بین الملل ظاهر شده است.
و الکترون‌های شناور به دنبال ،گردش به اطراف یک هسته نیستند .
این الکترونها(کشورها) :

✓ به علت ذات همگنانه و رفتار مشابهی که دارند ،همدیگر را پوشش، شکلی داده ،و قدرت سینرژیک(هم افزا) ایجاد می نمایند.

✓یا با هسته های (قدرتهای نوظهور) در یک حالت بده بستان متعادل یا رضایت بخش قرار می گیرند که باز این حالت ،برهم زننده عدم توازن قدرت به ضرر قدرت مدعی (آمریکا) است.

و اما:

طبیعی است پروسه موجود در مسیر نظام بین الملل ،به حالتهای :

✓چند قطبی (multilateral system)

✓ دو‌ چند قطبی (Two multipoles)

بینجامد و ایالات متحده با این وضعیتها ناسازگار است.و طبیعتاً با آنها به چالش میکشاند‌.با چین،روسیه،ایران ،پیمان نامه های شانگهای،بریکس و….

که البته دیگر قدرت چالشگری نداشته و صرفا ژست دیپلماتیک یا همان نیل به تامین پرستیژ است.

و الا آمریکا می داند که بستن شیر گاز و نفت روسیه به اروپا ،مسودد کردن صدور غله اکراین و روسیه به اروپا و آمریکا،تمام نظام بین الملل را به چالش می کشاند و در این میان از دست آمریکا و اروپا هیچ کاری ساخته نیست جز جزع و فزع کردن و هفت تیر کشیدن گانگستر در خیابان و کوچه خلوت.

الان فدراسیون روسیه ،بواسطه تعامل متقابل با ج‌ا.ا،در خصوص دریافت پهباد ، نظم صناعی آمریکا و اروپا را در مرزهای نزدیکش (داخل اوکراین ) بیشتر به چالش کشیده است و از طرف دیگر ج.ا‌.ا نیز با همکاری روسیه در صدد ارسال ماهواره خیام توسط ماهواره بر سایوز از ایستگاه لایکو نور روسیه است.

واقعا ایالات متحده چه مانعی میتواند در این مسیر ایجاد نماید؟
این یعنی منبع ج‌.ا.ا قادر به رصد و اضح ، تمامی اشیا و انسانها و امکانات روی زمین از فاصله یک‌ متری روی زمین است.

و این به معنای شکل گیری مفهومی ملموس به ایالات متحده تحت عنوان
موازنه وحشت است.
موازنه تی،که اگر آمریکا بخواهد با حتی در اختیار داشتن تمامی امکانات هسته ای و نظامی و اطلاعاتی خویش ،آن را به چالش ،بکشاند ،خودش نیز در این موازنه جان سالم به در نخواهد برد.
پیامی که سفیر چین در سازمان‌ملل،خطاب به آمریکائیان،اعلام نمود:«با آتش بازی نکنید که خودتان نیز خواهید سوخت»

اگر سران بی خرد آمریکایی و اروپایب،این پیام را نشنوند،یا به دنبال سانسور آن باشند ،میتوان انتظار خردشدن پر شدت استخوانهای ایالات متحده رادر تحولات پیش رو داشت که البته تبعات این شکستن برای نظام بین الملل نیز ناخوشایند است.

چون منجر به به درگیریهای پر شدت،کم شدت اما در دامنه ،ناحیه ای،و….در اقصی نقاط نظام بین الملل خواهد شد.
و این به معنی گشایش جنگی بنام جنگ جهانی سوم خواهد بود.جنگی که در آن برنده ای وجود نخواهد داشت.

البته ایالات متحده به زعم خویش هوشمندانه اما از منظر کارشناسی غیر هوشمندانه آن را کلید زده است.

تحریک جنگ‌ میان همسایگان در آسیای مرکزی (میان ارمنستان و آذربایجان) ،شکل دادن به گماشتگانی تحت عنوان طالبان در افغانستان،تحریک طالبان به رجز خوانی های مستمر و جنگ طلبانه،تشکیل ناتوی عربی،برافروختن آتش جنگ در اطراف روسیه و چین(اکراین و تایوان) ،تلاش برای پیاده سازی طراح ابراهام (ابراهیم) جهت عادی سازی رابطه رژیم سراسر چرک و قبیح صهیونیستی با دولت های مزدور عربی و….

که در تمامی این موارد آمریکا سعی دارد مثل اصل اختفاء،کبک ،در برف فرو برود.
حال آنکه صرفا کله کبک در برف و بدنش ،کاملا در تیر رس شکارچی است .

?استنساخ جایز ،کپی رایت بدون ذکر نام نویسنده منع شرعی دارد .

#اسحاقی_سید روح الله_حقوقدان_پژوهشگر_سیاسی

#پازکیان_اسدالله_دکتر_پژوهشگر_سیاسی

توسط ariana20

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *