نویسنده: س . ر . اسحاقی


دو روزی بود درگیر یکسری از جلساتی بودیم که برای حل و فصل مطلبی ملی که به آینده گوشه یی از صنعت بستگی دارد و ناگزیر باید با مسوولین دفتر و مشاوران و معتمدین مسوولان تراز اول کشور دیدار و گفتگو میداشتیم ، بودم .

در بطن این ملاقاتها درباره مسائل روز ایران و اعتراضات جاری صحبت شد . از عدم مشورت با جامعه شناسان و مشاوران دلسوز و زبده و حتی استخدام مشاوران اجتماعی ، اقتصادی و صنعتی از خارج از کشور .

دوستی در آن جمع از انقلابی شبیه به انقلاب های رنگی سخن گفت که برداشت من از فرمایشات ایشان ، انقلاب نوجوانان است ، تز جدید غرب که مشاوران کاخ سفید اینبار نسخه ش را به این شکل برای ایران پیچیده اند که با شعار ، توهین ، فحاشی و بی حرمتی ( نکاتی که در فرهنگ ایرانی زشت و ناپسند است ) و با مانیفست اینکه نسل ۵۷ بی عقل بوده و ترسو و نسل ۹۰ عاقل وشجاع است ، به کف خیابان آمده اند .

این نسل تجربه و فرد مجرّب را سنت پوسیده پنداشته ، یعنی خود را عقل کل می داند و به مشورت نیاز ندارد ، دین را ابزار کاسبی روحانییت و من درآوردی تلقی میکند که باید با عواملش پاک شود و تمام ثروتمندان و سرمایه گذاران جامعه را رانت خوارانی مرتبط با حکومت ! !
در نتیجه ، پس او نمی اندیشد و برایش آنچه از شبکه‌های خاص آنور آب میبیند و میشنود درست است ،
به عقلا نیاز ندارد ، چون ایشان را محافظه‌کار می پندارد و از همه مهمتر ، تاریخ نخوانده و نمیخواند یا اینکه تمام تاریخ را نخوانده ، چون در پی شادی و خوشی زودگذر است .

آزادیخواه ضد دین است که همچون دین داران ضد آزادی مدنی خطرناکند .

هم خود را میسوزاند و هم امنیت و آسایش و در یک کلام ، کل کشور را …
دیدگاهش مثلا سکولارست و فکر میکند با برداشتن حجاب و رواج بی عفتی آزادی دارد و امور کشورش به روال دلخواه او میشود .
پس اگر پیروز شود ، فاجعه برای کل جامعه ببار می آورد ‌.

یک نکته ی دیگر قابل تامل درباره نسل های بعد انقلاب این است که بدلیل سیاست های غلط دولت های پیشین ، بشدت تن پرور و تنبل است و فقط دوست دارد در پشت میز بنشیند و دستور صادر کند !

این نقیصه در کارگران و جویندگان جوان و بیکار بخوبی قابل رویت است که بدلیل بعضی یارانه های دولتی ولو ناچیز همچون گاو لاغری که به امید پیدا کردن چراگاهی بهتر تا غروب آفتاب به دنبال غذا میگردد و در نهایت گرسنه به خانه میرود ، مرتب به امید کاری نان و آب دار و راحت در حال گردش است و نهایتا بیکار و عصبی و پرادعا از زندگی جا می ماند .

به این دلیل است که بسیاری از کارفرمایان منصف میگویند ؛ در ایران بیکار وجود ندارد و اگر بود تن پرورست و به همین دلیل بانوان جایگاه آقایان را در اکثر مشاغل گرفته و چون بهتر از مردان درک می کنند که اگر کار نکنند ، غذا ندارد و درنهایت گرسنه می مانند لذا یا باید خدای ناکرده تن فروشی کند و یا گدایی ، پس کارهای ولو سخت مردانه را هم بر میگزیند و اتفاقا کارفرماهای بزرگ و کوچک با جماعت خانم ها راحترند .

القصه ، الان مشاوران دشمن به این نتیجه رسیده اند که با لشگر نوجوانان دختر و پسر توصیف شده در بالای متن و تعدادی از بانوان جوان باتفکری مشابه و با حمایت های مالی سنگین بدلیل مشکلات اقتصادی ایشان و با زمینه سازی فرهنگی ، فی المثل بوسیله سریالهای شبکه های ترک که شبانه روز در حال عرضه نوعی سبک زندگی رویایی غربی میباشد و در نهایت شستشوهای مغزی اساسی توسط شبکه های معاند در لحظه آشوب ، میتواند حکومت را تغییر داده و باصطلاح انقلاب کند .

البته این پروژه یک شبه اجرا نشده و سالهاست همین مشاوران بر روی آن کار کرده و نظر داده اند !!

خروجی این برنامه ها میشود ؛ نسل مدنظر که به واسطه بی دینی دیگر دغدغه حلال و حرام و حرمت حفظ مال مردم و از همه مهمتر تجزیه ایران را ندارد و به سادگی میشود او را قانع نمود و ثروت ملی اش را به یغما برد !!

نکته من در جلسه با آن دوستان شریف این بود که در این سیر همه میسوزند حتی فی المثل در مورد یکی از صنعتکران بزرگ کشور که اتفاقا از نخبه های پرتلاش و خوش فکر جامعه امروز ما نیز است و با سعی و تلاشش ده ها هزار نفر را با کار وتلاش به نان میرساند و زندگی نسبتاً خوبی برایشان فراهم نموده ، در بحبوبه این انقلاب پوشالی قطعاً او نیز محکوم است ، چون محکوم به وابستگی به حکومت خواهد شد در حالی که نه تنها وابستگی یی ندارد بلکه گریزان است و اگر در این وانفسا گذرش به ایشان افتاده از سر جبر است که هم خدا میداند و هم دولت و دست اندرکارانش .

پس نتیجه اخلاقی از این داستان این است که بهترست تا دیر نشده نظام تصمیم بگیرد و با تلاش و همدلی و بهره گیری از مشاورین امین و مجرب ؛
اولا اعتماد آسیب دیده را ترمیم کند ،
دوما نابسامانی اقتصادی را چاره در عمل کند نه حرف و آمار
و در نهایت از عقلا و جامعه شناسان واقعی و باتجربه دعوت نموده تا با تجزیه و تحلیل ، به حل مشکلات اجتماعی مبادرت نمایند .

با این رویکرد ، ضمن حفظ حکومت اسلامی در ایران عزیز ، سعی در اصلاح امور فشل دولتی با نقش آفرینی مشاوران برجسته ، میشود تا انشاءالله هم آینده ملت تضمین شود و هم دین ایشان با دخالت نکردن دولتیان در امان باشد و هم سرمایه تولیدکننده و سرمایه گذار ما در امنیت بوده تا او رغبت کند که از سرمایه اش در کشور خود بهره برد نه در دبی ، عمان ، ترکیه و …

البته این مهمات جملگی نیاز به تدابیر بالا دارد و توجه به توصیه هاییکه سالهاست رهبری فرزانه انقلاب فریادش را میزنند و اعتماد به نخبگان ، صنعتگران ، دانشجویان و تولید کننده داخلی را راه برون رفت از وضع فعلی میدانند که امید است دیگر شنیده شود ، چون خیلی زود دیر میشود .

البته در مملکتی که جایگاه مشاور همیشه جایگاهی برای نان رساندن به اشخاص و رفقا بوده یا پارکینگ مدیران گذشته ، این ضعف ها بروز میکند .
مشاور همیشه آنچه را که مدیر نمی بیند یا در خاطر و دیدش نیست میبیند و موظف است بیان کند و مدیر باید خود را موظف به بهره برداری از این مشورت ها بداند نه اینکه فقط شنونده باشد که اگر چنین شود و تکرار گردد ، مشاور دیگر به او خط درست را پیشنهاد نمیدهد .

بزرگترین افراد و جوامع مترقی بشری موفق نبودند مگر با مشورت مشاورانی در تمامی سطوح که اغلب از دانشگاه های معتبر بودند و همیشه تامین میشوند تا درست فکر کنند و برنامه ارائه کنند .

روسای جمهور امریکا حتی برای امور مذهبی خود مرتباً با کشیش های مورد اعتماد مشورت می نمایند چه برسد به امور کشور و مردم .

جایگاهی که در ایران من ، فقط یک نام است و بس !!!!

به امید آشتی با علم و دانش و حفظ ارزشها و مشورت با صالحان عاقل .

انشاءالله ?

saaok#

توسط goodnews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *