به قلم خون چکان: سیّدمحمد اسحاقی
برادر خرازي (ادامه جلسه): اينجا بايد با خون جاده را باز كنيم؛ اگر باز نشود گير ميكند. اينجا زمين 10:08 متري اجازه كار … براي پل را نميدهد! نامرد است آن كه نخواهد امكاناتش را اينجا بياورد! ما ديشب دو بار تلاش كرديم كه تا سيلبند برويم و خط عراق را شناسايي كنيم كه نگذاشتند.
برادر پوررحيم (از جهاد قمر): ما اگر اين جاده نجف را درست كنيم، خوب است؟
برادر خرازي: اينجا لشكر نجف و جهاد خراسان كه با آن مأمور هستند بس است. براي پاكسازي جاده، هم مينكوب، هم نفرات تخريب و هم بلدوزر ميگذاريم.
برادر فتاحي: اينجا دژ است، ممكن است دشمن عمقي به طول 500 متر را مينگذاري كرده باشد. ما نميتوانيم روي مينها خاك بريزيم! مينهاي اينجا بايد با دست پاك بشود.
برادر خرازي (به برادران ابوشهاب و آقايي): امكان دارد لشكر عاشورا نتواند؛ لذا چهار تا … براي ما است. لذا ما بايد 3 گردان وارد عمل كنيم. اگر لشكر عاشورا هدفش را گرفت، گردان يازهرا(س) رودرروي هدفهاي خودش وارد عمل ميشود؛ اگر نتوانست، گردان يازهرا(س) كار لشكر عاشورا را انجام ميدهد. گردان امام حسن(ع) ادامه مأموريت گردان يازهرا(س) و با يك حالت دوراني با كمكگرفتن از جاده به هدف خود بزند. گردانهاي حضرت رسول(ص)، يامهدي(عج) و موسيبنجعفر(ع) هم براي عمق در نظر گرفته شدهاند.
راوي: ساعت 1:58 بعدازظهر است. (13:59) برادر فرزانهخو دوباره مانور خودش را مرور نمود.
برادر خرازي: شما دو مأموريت داريد؛ يكي مأموريت خودتان، يكي هم ادامه مأموريت گردان قبلي است. بين دو نهر يعني جام و حجان كه يك كيلومتر است، گرداني عمل ميكند كه در Uشكلهاي آنجا عمل ميكند.
راوي: منظور از فاصله بين دو نهر احتمالاً در ابتدا فاصله بين نهر و سيلبند گفته ميشد كه بعد برادر عزيز جعفري صبح به برادر خرازي گفتند كه فاصله بين دو نهر با شما است، نه بين سيلبند و نهر.
برادر فرزانهخو: با مشكلات اينجا، مسئله ما آمدن تا اين بالا است. شما به ما گفتيد دست خودمان را به دژ بدهيم، بالا بياييد؛ حالا آن را به چپ چپ بكنيم تا ادامه مأموريت گردان يازهرا(س) را بدهيم؛ اينها سخت است.
برادر ابوشهاب: اين بستگي به اين دارد كه خودت چقدر تدبير داشته باشي.
برادر آقايي: مأموريت لشكر ما از خط حد لشكر عاشورا شده است، و ما 3 گردان وارد عمل ميكنيم.
برادر خرازي: نبايد بگذاريم تيربارهاي دشمن زياد كار بكنند.
برادر فرزانهخو: اگر در مسير ما درگيري بود ما چهكار كنيم؟ درگير شويم؟ يا رد شويم؟
برادر خرازي: درگيريها را ديگر وضعيت زمين مشخص ميكند.
برادر ابوشهاب: ما انتظار داريم نيروها صادقانه همه مسائل را به ما بگويند.
برادر خرازي: اگر درگيري وسيع بود، نميتوانيم رد شويم. اگر كوچك بود كه رد ميشويم.
برادر حسن آقايي: اگر تير ولگرد بود كه مسئلهاي نيست، اگر منظم بود كه بايد توجه كنيم.
برادر ابوشهاب: شما چشم فرماندهي هستيد؛ گزارش را درست بدهيد، نظر خودتان را نگوييد.
برادر خرازي: گزارش درست بدهيد تا ما تصميم صحيح بگيريم. ما كار ميكنيم، خدا هم كمك ميكند.
راوي: ساعت 5/1 بعدازظهر، دستورالعمل قرارگاه و ساعت “س” عمليات به دست لشكر رسيد كه وظيفه لشكر را مشخص نموده است. قرار شد گردان امام سجاد(ع) بهجاي گردان اميرالمؤمنين(ع) به فاو برود و گردان اميرالمؤمنين(ع) هم فعلاً در موقعيت فتح مستقر شود تا در منطقه جديد از آنها استفاده شود.
آمار مهمات موجودي لشكر براي عمليات: خمپاره750، 120 گلوله؛ آتشبار 107 (مينيكاتيوشا)، 2500 گلوله از عمليات قبل هم 10000 گلوله؛ خمپاره81، 1000 گلوله؛ خمپاره60، 1500 گلوله؛ موشكانداز ماليوتكا، 15 فروند موشك؛ كه در اين رابطه برادر خرازي به برادر شرفي گفتند: پس شليك نكنند! ساعت 4 بعدازظهر قرار بود جلسهاي جهت هماهنگي در قرارگاه قدس باشد؛ نظر برادر خرازي اين بود كه برادر ابوشهاب در آن شركت كند، كه من هم با نظر ايشان بههمراه برادر ابوشهاب رفتم. در راه نيروهاي گردان ابوالفضل(ع) را ديديم كه داشتند بهطرف منطقه ميآمدند. برادر ابوشهاب گفت بروند توجيه شوند. در رابطه با آوردن نيروهاي گردان اميرالمؤمنين(ع) به منطقه هم گفته شد كه نيروها را در سولههاي يونس مستقر كنند؛ چون گردان يازهرا(س) كه قرار بود بيايد و در خط جديد مستقر شود، بهعلت آمادهنبودن سولهها امشب به منطقه نخواهد آمد و فردا به اينجا منتقل خواهد شد، لذا گردان اميرالمؤمنين(ع) هم برخلاف قرار قبلي نميتواند بهجاي گردان يازهرا(س) مستقر شود. عملاً با تعويق قضيه، اين كار نيز به تعويق افتاد. نيروهاي واحدها هنوز مشغول ساختن سنگر هستند. هوا از ديروز تا حالا كه غبارآلود است، ديد دشمن را ضعيف كرده است. بلدوزرها توانستند تا ساعت 10 صبح كار بكنند و جاده را به يك جاهايي برسانند. مهندسي هم با حسابنمودن خط ما، در خط سوم مشغول به كار است و خمپاره120 و توپ105 خود را مستقر نموده است. بهداري در خط اول كه الآن فرماندهي مستقر است، يعني پشت آبگرفتگي، مشغول به آمادهسازي است. سوله بهداري از قبل در دست گردان ابوالفضل(ع) بود كه اينك تحويل گرفته است، ولي هنوز آماده نشده و نيروها در طول روز بهسرعت مشغول آمادهسازي و زدن سولههاي جديد بودند. بهقول برادر ابوشهاب اين بار برخلاف عمليات كربلاي4، بايد واحدها براي گردانها سوله درست كنند. برادر خرازي هم به نيروهاي مخابرات گفتند كه از فردا صبح بيرون از سوله باشند تا نيروهاي گردانها در آن مستقر شوند. تجمع نيرو در منطقه قائميه، زير آبگرفتگي، بسيار زياد است و با توجه به اينكه دشمن در اين منطقه داراي آتش ثبتي است لذا آتش زيادي خواهد ريخت و طبيعي است كه تلفات زيادي خواهد گرفت. جاده هم مقدار زيادي آماده شده است و با توجه به اينكه ما صبح جلو رفتيم و ديد دشمن ضعيف بود، حدوداً تا نزديكي انتهاي خشكي بغل آبگرفتگي، دژ پهن شده بود و پهناي جاده زدهشده به حدود 8 تا 10 متر ميرسيد. ضمناً روز گذشته برادر خرازي به مسئول زرهي دستور داد كه تعداد 10 دستگاه تانك موجود خود را به پشت دژ جديد منتقل كند؛ لذا بهعلت اينكه مسئول زرهي معتقد بود كه به 2 دستگاه از اين تعداد كه در نهر عرايض مشغول است، در منطقه نياز است، تصميم گرفته شد كه 8 دستگاه تانك باقيمانده به منطقه منتقل شود. تا ساعت حدود 9 در قرارگاه قدس جلسه داشتيم، كه به گفته برادر ابوشهاب درمورد هماهنگي قرارگاه با برادر فضلي صحبت شد و همچنين درمورد تقدم عبور با قرارگاه نجف هماهنگيهايي صورت گرفت. همچنين گفتند كه لشكرهاي 8 نجف و14 امام حسين(ع) با هم بهطور همزمان حركت خواهند نمود و تقدم عبور بين دو لشكر نيست. برادر ابوشهاب ميگفت برادر رحيم صفوي گفت كه آماده باشيد، هرجا شد عمل كنيد. و ايشان گفت در جواب گفتهایم هرجا به ما مأموريت داديد، همان جا عمل خواهيم نمود.
برادر واعظ: 2 قبضه مينيكاتيوشا آماده است، يك قبضه ديگر هم آماده ميشود. درحالحاضر 3 دستگاه نفربر آماده به كار است، يكي هم تا فردا به راه ميافتد. 2 دستگاه مستقر است و 2 دستگاه هم براي عبور آماده است. 6 قبضه تفنگ106 براي عبور آماده است. كاليبر هرچند براي عبور ميخواهيد آماده است. مهمات ما: خمپاره120،750 عدد گلوله؛ مينيكاتيوشا07، 2500 عدد گلوله؛ خمپاره81، 1000 عدد گلوله؛ خمپاره60، 1500 عدد گلوله؛ موشكانداز ماليوتكا، 150 عدد موشك سهميه اين منطقه است. خمپاره120 الآن حدود 1000 گلوله است كه با اين 750 گلوله ميشود 1750 گلوله.
برادر ابوشهاب: با عساكره صحبت كرديم، قرار است شما در اولويت باشيد.
برادر واعظ: گلوله مينيكاتيوشا 2500 عدد سهميه دادهاند، 1000 گلوله هم داريم، روي هم 3500 گلوله ميشود. درحالحاضر خمپاره81، 2000 و خمپاره120 هم 1750 داريم و 3 قبضه 120 كار گذاشتهايم.
برادر خرازي: اين تلاش كمي است؛ هزار گلوله چيزي نيست كه در عقب موجود است.
برادر واعظ: در اين عمليات ما فقط براي عبور كار ميكنيم. 2 قبضه 107 پشت جاده شني (جاده دوم لشكر) مستقر كردهايم و خمپاره120 هم يكي در محوطه سيدالشهدا(ع) كار گذاشتهايم.
برادر خرازي: شما چند قبضه مينيكاتيوشا داريد؟
برادر واعظ: اينجا 3 قبضه حاضر است، يكي روي خودرو ميو، 2 قبضه را هم مستقر كردهايم.
برادر خرازي: بايد 2 دستگاه نفربر و 3 دستگاه تانك بيايند پشت اين جادهاي كه به آبگرفتگي ميخورد.
برادر واعظ: 3 قبضه كاتيوشا و 4 قبضه خمپاره120 پشت خط دوم هستند.
برادر خرازي: بياورند و پشت جاده جديد بگذارند. و نفربرهايي كه روي آنها خمپاره120 است، مينيكاتيوشا هم پشت … قرار ميگيرد.
راوي: سرانجام قرار شد 2 قبضه در خط و 2 قبضه در دژ بگذارند و 3 قبضه در پشت همين جاده.
برادر اسماعيل صادقي: ما به نيروهاي خودمان هم گفتيم كه ما از كانال وارد عمل ميشويم. (برادر خرازي: گردان اميرالمؤمنين(ع) به عقبه عرايض رفته است.) 3 دستگاه تانك كه پشت خط ميگذاريم تا 500 متر سمت چپ را هم عمل ميكند. نيروهاي زرهي هم با گردانهاي امام حسن(ع) و يازهرا(س) جلو ميروند تا از تانكهاي دشمن استفاده كنند. يك گروهان هم دست خودش باشد تا بتواند وارد عمل كند.
برادر رضايي (پدافند): 20 نفر نيرو آماده كردهايم كه جلو بروند و از امكانات دشمن استفاده كنند.
برادر خرازي: به هركدام از گردانهاي امام حسن(ع) و يازهرا(س) 10 نفر بفرستيد. ادوات هم نيرو بدهد تا با گردانها بروند و ادوات و زرهي هركدام 10 نفر نيرو به دو گردان اول بدهند. كه قرار شد ادوات 10 نفر (2 نفر ديدهبان و 8 نفر خمپارهانداز) به دو گردان خط اول هم … بدهد.
مسئول يگان دريايي: ما 20 فروند قايق آوردهايم، 5 فروند هم در راه است. قرار شد ريجندر هم بياورند. 10 نفر نيرو هم از گردان يازهرا(س) دنبال آخرين گردان لشكر عاشورا ميآيد تا آخرين اطلاعات را به ما بدهند.
مسئول تعاون: ما 5 دستگاه تويوتا و يك دستگاه ميو آماده داريم.
برادر خرازي: تمام واحدها فردا هرچه خودرو ميو و موتور دارند بياورند و به فرماندهي تحويل بدهند. قرار شد مسئولين واحدها از فردا ظهر اينجا بيايند.
مسئول تعاون: ديروز 2 جنازه غواص درمقابل خط ما و يكي هم از نيروهاي گردان ابوالفضل(ع) از كانال عرايض بالا آمد.
راوي: برادر ابوشهاب با برادر حسين شبهنگام درمورد جلسه شب قبل در قرارگاه صحبت كردند. گردان اميرالمؤمنين(ع) هم در جاي سولههاي گردان يونس مستقر شده است.
پنجشنبه 18/10/1365 گفتوگو با مسئول اطلاعات لشكر
راوي: دشمن صبح از ساعت 8 شروع به زدن خطوطي كه بلدوزرها مشغول به كار بودند كرد. ديشب دشمن بهجز پرتاب چند منور كار زيادي انجام نداد. به نيروهاي واحدها گفته شد كه سنگرها را تخليه نمايند تا نيروهاي گردان يازهرا(س) كه ميبايست امروز بيايند، در آنجا مستقر شوند.
برادر خرازي: شما بايد دو، سه نفر نيرو به گردانها بدهيد. پنج نفر نيرو هم بايد به گردان يازهرا(س) بدهيد كه با لشكر عاشورا بروند و علامتگذاري بكنند. هدفها هم اسمگذاري شود تا نيروها به ما خبر بدهند.
برادر موسوي: با قايق نميشود وسط آب رفت (كنار جاده درحال احداث جنوب آبگرفتگي). كه گفته شد امشب براي شناسايي بفرستيم كه ببينند چه خبر است.
برادر ابوشهاب: لشكر5 نصر رفته است و ميگويد ميشود آنجا قايق برد. ما ميخواهيم ببينيم اينجا آب چقدر است تا اسكله بزنيم. اين كار هم دم اذان صبح بشود. كه قرار شد امشب دو نفر براي اين كار بفرستند.
برادر موسوي: ديشب عكس جديد گرفتند.
برادر خرازي: گفتم بياوريد ببينم. (به برادر حسني) اگر نيروهاي جلو نتوانند، ما گردان امام حسن(ع) را براي خط اول در نظر گرفتهايم. ضمناً قرار شد كه رمز بين لشكرها “يا زهرا ادركني” باشد. گردان اميرالمؤمنين(ع) در سمت چپ جاده شلمچه توجيه شده است. بعد هم اگر يازهرا(س) جلوتر درگير شد، بهترتيب گردان امام حسن(ع) در محور … باشد و گردان اميرالمؤمنين(ع) در راست جاده و گردان موسيبنجعفر(ع) در چپ جاده درگير شود. (به برادران رجبي و آبكار) در آنطرف آب هرجا كه ساحل گرفتيم، مأموريت درستكردن عقبه و … هركاري كه هست با شماست. ده نفر نيرو هم بايد داشته باشيد. تداركات و يگان بايد باشند. خشايار هم بايد كسي با شما باشد.
راوي: (ساعت 09:5) مسئول زرهي آمد و گفت كه تانكها آماده است كه ببرند و پشت جاده عرضي مستقر كنند. درمورد توجيه نيروهاي خود سؤال نمود كه گفته شد: نيروها را از پشت دژ ايران در سمت چپ جاده ببرند و كسي روي جاده تردد نكند.
برادر فرزانهخو: ما سه تا مانور تابهحال داريم (بعد ايشان مانور گردان امام حسن(ع) را توضيح دادند).
برادر خرازي: شما بايد يك پله پايينتر بياييد. ما گردان اميرالمؤمنين(ع) را هم توجيه كردهايم. ايدهآل اين است كه لشكر عاشورا هدف خود را بگيرد و ما دو گردان باشيم. دوم اينكه يك پله عقب بياييم. حالا بايد گردان امام حسن(ع)، هم در سكوهاي نبشي آماده باشد و هم روي دژ خط اول كار كند.
برادر فرزانهخو: ما بايد بعد از گردان يازهرا(س) كار كنيم.
برادر خرازي: اين سومين احتمال است. شما اينجا كار ميكنيد، بعد از شما هم گردان يازهرا(س) در هرجا شد عمل ميكند. حالا ممكن است در پنجضلعي وسط، بين خط اول و دوم باشد. ما از پهلو به دشمن ميزنيم. درواقع سيلبند سمت چپ پنجضلعي، خط اول ما ميشود و ما بايد تا سيلبند و احتمالاً آنكه بغل جاده شلمچه عمل كنيم. اينها فرضيات است، ولي ما داريم احتمال ميدهيم.
مسئول مهندسي تيپ قمربنيهاشم(ع) (به برادر خرازي ): به شما 2 فروند جي.اس.پي و يكي هم به ما دادهاند.
برادر فرزانهخو: اگر ما توانستيم روی Uشكلهاي خودمان در سمت چپ جاده عمل كنيم، يك گروهان از جاده شلمچه پايين ميفرستيم كه بيايد تا نهر حجان را پاكسازي كند، و آنگاه در سمت چپ در سر نبشي با لشكر8 نجف اشرف الحاق ميكنيم.
برادر خرازي: اگر در حالتي كه اصلاً نشد كار كنيم، بهنوبت گردانهاي امام حسن(ع)، يازهرا(س)، اميرالمؤمنين(ع)، موسيبنجعفر(ع) وارد عمل ميشوند و در سمت چپ جاده هم كسي ندارند كه عمل كنند؛ آن موقع هركه توانست ميرود آنجا عمل ميكند.
گردان موسيبنجعفر(ع) هم ساعت 4 بعدازظهر بيايد و جاي گردان يازهرا(س) عمل كنند.
فرمانده گردان يازهرا(س): ديشب تا ساعت 5/1 ماه بوده است.
راوي: ساعت 12 ظهر نيروهاي اطلاعات و عمليات عكس هوايي جديد را آوردند كه متعلق به تاريخ 5/8/1365 بود و تازه بهدست نيروها رسيده بود. خطوط منطقه خيلي مشخص بود. برادر خرازي ميگفتند كه حداقل پنج گردان براي منطقه پنجضلعي لازم است.
برادر خرازي با ديدن عكس هوايي معتقد بود كه گردان يازهرا(س) بايد از كنار كانال عبور كند والا اگر داخل منطقه برود گم ميشود. دشمن داخل پنجضلعي ردههاي مختلف و قرارگاه دارد. ضمناً بهنظر ايشان دشمن در كنار كانال جلوي خط خود حدود دو گروهان نيرو داشت. علاوهبراين به نظر ميرسد كه در بالاي مواضع (يعني پشتU شكل)، دشمن تعداد 25 عدد سنگر و به همين اندازه هم در پايين Uشكل در خط اول خود داراي سنگر ميباشد. سپس برادر خرازي با برادر آقايي و بعد با برادر امين شريعتي صحبت نمودند (ساعت 14:30).
برادر آقايي: برادر امين (فرمانده لشكر عاشورا) ميخواهد از پشت پنجضلعي بيايد بالا تا سر كانال ماهيگيري بيايد و بعد سر اهداف خود برود، و گفت با 8 گردان مانور ميچيند. بعد هم گفت كه با وي هماهنگ كرده كه يك تعداد نيرو با آخرين نيروهايش جهت هماهنگي با گردان يازهرا(س) برود.
راوي: نظر برادر خرازي اين بود كه اگر برادر امين بخواهد از وسط براي پاكسازي برود، گير ميافتد؛ بايد دور بزند و از زير كانال برود و بعد نيرو براي پاكسازي بگذارد. نظر برادر حسن آقايي اين بود كه لشكر عاشورا ميخواهد با تمام توان بيايد و ميتواند لچكي را بگيرد. در ساعت 13:20 برنامهاي ازطرف قرارگاه فرستادند كه ساعت عمليات را يك و دو بامداد اعلام مينمود. آخرين هماهنگي در ساعت 1:30 بعدازظهر قرار شد كه گردان يازهرا(س) براي منطقه بيايد و گردان امام حسن(ع) بهجاي گردان يازهرا(س) در عقبه عرايض بيايد. گردان اميرالمؤمنين(ع) در عقبه لشكر، در موقعيت مهدي(عج) نزديك پل نو بيايد، و موسيبنجعفر(ع) هم براي اورژانس عرايض آنجا مستقر شود. قرار شد گردان يازهرا(س) از ساعت 3 بعدازظهر با كمپرسي به منطقه آورده شوند. برادر عزيز جعفري گفته است ديشب تا صبح با آقاي هاشمي جلسه داشتهايم. ايشان گفته است برويد بجنگيد و ما تا صبح همه مسائل را به ايشان گفتيم.
برادر خرازي: گفتيم كه ما با مظنه ميجنگيم، ما نظامي ميجنگيم، فعلاً هم يك گردان ميآوريم. برادر عزيز جعفري گفت كه برادر محسن رضايي گفته برويد سطحهها را در آب بيندازيد؛ اگر زدند هم زدند، مهم نيست. كمينها ماجرا دارند!
برادر ابوشهاب: كمينها را با آتش ميشود حل كنيم.
برادر خرازي: ساعت 2 عمليات شروع ميشود. اينها قبلاً ميخواستند ساعت 4 شروع بشود.
برادر ابوشهاب: ساعت 2 براي نيروهاي موج اول خوب است، ولي ما بايد در روز بجنگيم؛ تانك ميخواهد.
برادر خرازي: برادر محسن رضايي گفته كه تانك برود.
برادر بنيلوحي: براي ما خودرو كمرشكن قرار ندادهاند. براي آوردن خشايارها مشكل داريم.
راوي: از ساعت 3:45 بعدازظهر نيروهاي گردان يازهرا(س) شروع به استقرار در منطقه خواهند نمود.
مسئول مهندسي: ما ديشب تا دم سنگر كمين دشمن رفتيم و تا آنجا جاده زديم. امشب هم دستگاههاي مهندسي روي دژ جلو ميروند. تخريب هم راه را باز ميكند.
برادر ابوشهاب: شما از كار تخريب عقب نيفتيد.
مسئول مهندسي: اگر ميدان مين خنثي نشود، ما جاهايي كه خاك كم دارد، خاكها را بريزيم و آنجا را پر كنيم. اگر آلوده باشد نميشود كار كرد، لذا اين خاك را ميريزيم. الآن از جاده حدود 1800 متر تا 2 كيلومتر باقي مانده است. اگر ميدان مين پاك شده باشد بلدوزر روي مين نميرود.
راوي: ساعت 4 بعدازظهر يك گروهان ديگر از يازهرا(س) آمد. كل استعداد نيرو گردان370 نفر است.
مسئول مهندسي: ما الآن يك مقدار دير عمل ميكنيم. بهمحض اينكه عمليات شروع شود، بلافاصله جادهسازي را شروع ميكنيم. مينهاي ضدتانك و ضدخودرو دشمن بايد جمع شود، ضدنفرش مهم نيست. اگر پل ارتشي بيايد، از كانال تا خط دشمن را پل ميزنيم. اگر نشد پل خيبري ميزنيم.
برادر ابوشهاب: چهار فروند پل كوثري بغل هم بگذاريد تا ماشينها از روي آن بروند. نبايد نيروهاي شما شب هيچجا كار بكنند. شما چهار نفر نيرو با دو گردان، هركدام دو نفر بفرستيد كه جلو بروند و اگر دستگاهي بود بياورند و از پشت شروع به ساختن جاده كنند و زودتر تمام كنند.
برادر فتاحي: تيپ10 سيدالشهدا(ع) ميخواهد دستگاه ببرد كه از آن طرف كار كند كه.
برادر ابوشهاب: ما هم بايد كار خودمان را بكنيم. (راوي: اتمام صحبت ساعت 16:17)
برادر مظاهري: توپ130 از يك طرف، آبگرفتگي، و از يك طرف ديگر ابوالخصيب را ميپوشانند. ما الآن 2 قبضه توپ30 آماده كردهايم. بهمحض آمادگي نيروها خيز برميداريم. توپ122 خودمان هم پشت كانال ماهيگيري را ميپوشاند. منطقه آتش ما روي منطقه قرارگاه قدس است. قرارگاه برادر باقري دو قرارگاه فرعي دارد كه مسئول يكي از آنها ما هستيم، و قرارگاه قدس 10 گردان آتشبار توپخانه دارد. مهمات ما كم است. در عمليات والفجر8، كاتيوشا هر قبضهاي 120 گلوله بود و حالا 10 گلوله است؛ توپ105، 100 گلوله بود، الآن 50 گلوله در روز است؛ براي هر قبضه توپ130، 100 گلوله بود، الآن 50 گلوله شده است. مهمات اوليه داريم، ولي پشتيباني بعدي آن را نداريم. مثلاً اگر بايد 100 گلوله باشد 50 گلوله داريم. در عمليات كربلاي4 مهمات بيشتري بود. اينها طرحريزي اين را دارند كه در اين منطقه دو ماه بجنگيم! ما براي 10 روز مهمات را گرفتهايم و10 روز بعد را هم گفتهاند برويد بگيريد. ما در اينجا 8 قبضه كاتيوشا داريم. تمركز آتش در تنگه است، چون دشمن پنج، شش گردان توپخانه دارد.
برادر ابوشهاب: ديدهبانها بروند تپههاي ديدهباني دشمن را بگيرند و آتش بريزند.
برادر مظاهري: مهمات توپ105 كه نداشتيم، الآن 50 گلوله به ما دادند.
برادر ابوشهاب: براي سه گردان يازهرا(س)، امام حسن(ع) و اميرالمؤمنين(ع) ديدهبان در نظر بگيريد. (بعد از توضيحاتي درمورد مانور قرارگاه) تخريب با هر گردان شش نفر نيرو دارد؛ يعني هر گروهاني دو نفر كه با فرمانده گروهانها بايد باشند.
راوي: در ساعت 4:50 بعدازظهر برادر فتاحي گفت كه دستگاه مينكوب نميآيد! برادر خرازي در جواب گفت: ما از شما كار ميخواهيم؛ كار نداريم.
برادر خرازي (به نيروهاي تخريب): خاطره پد عمليات بدر بايد از ذهنها پاك شود.
راوي: قرار شد فردا نيروهاي تخريب با چند نفر از اطلاعات و عمليات بههمراه آخرين گردان سيدالشهدا(ع) بروند و از آخرين وضعيت منطقه براي عبور گردان يازهرا(س) به ما خبر بدهند. صحبت برادر خرازي با مسئولين اطلاعات كه قرار است با نيروهاي سيدالشهدا(ع) بروند.
برادر خرازي: شما بايد آخرين وضعيت دشمن را به ما گزارش بدهيد، كه نيروها چهكار كردند، تا گردان يازهرا(س) را بفرستيم بيايند. وضعيت سيدالشهدا(ع) و دشمن را به ما بگوييد، نحوه پاكسازي سيدالشهدا(ع) براي ما مهم است. منطقه را شمارهگذاري بكنيد تا ما بفهميم كجا هستند.
راوي: برادر عزيز جعفري ساعت 12 ظهر به قرارگاه لشكر14 امامحسين(ع) آمد (برادر فتحي راوي همراه ايشان ضبط كرد) و گفت: شما از لشكر31 عاشورا، و لشكر8 نجف از لشكر19 فجر عبور ميكنيد. بعد هم درمورد خط لشكر سؤال كرد كه برادر حسين مانور را گفت.
برادر عزيز جعفري: اگر كار لشكر31 عاشورا تا ظهر طول كشيد شما چه ميكنيد؟
برادر خرازي: در خط اول نيروها را نگاه ميداريم و بعد جلو ميبريم.
برادر عزيز جعفري: شما بياييد نونشكل خط عاشورا را بگيريد.
برادر خرازي (قبول نكرد): ما در همين خط اول ميايستيم.
برادر ابوشهاب: ما طبق دستور فرماندهي عمل ميكنيم.
برادر عزيز جعفري: بياييد بگيريد.
برادر ابوشهاب: اينطور نشود كه به ما بگويند عاشورا بهپا بكنيد.
برادر عزيز جعفري: حالت دوم اينكه اگر لشكرهاي عاشورا و كربلا توانستند، سمت راست لشكر14 امام حسين(ع) روي خط سوم ميروند. اگر راست را تأمين كنند، هر دو لشكر14 و 8 روي جاده دوم ميآيند؛ يعني خط حد برادر احمد حفظ شود، كه بعد پنج تا نونشكل بهطرف چپ با لشكر14 امام حسين(ع) و بقيه نون در چپ براي لشكر8 نجف باشد. حالت سوم، اگر قرارگاه كربلا تا كانال ماهيگيري آمد، دو تا نونشكل از كانال ماهيگيري تا سيلبند را لشكر25 بيايد و دو تاي سمت چپ سيلبند و راست جاده شلمچه را لشكر14 بيايد، و از آنجا به بعد با برادر احمد كاظمي است. عمل الحاق با لشكر نجف است. لشكر14 براي بازكردن جاده تخريب جلو ميرود. پشت سرش هم نيرو جهت تأمين آن ميرود.
برادر احمد كاظمي: نيروهاي تخريب بايد با لشكر14 امام حسين(ع) هماهنگ كنند و كار بكنند. بعد هم نيروهاي امام حسين(ع) به كمك نجف بيايند و روي جاده شني كار بكنند.
راوي: ساعت 7:40 عصر بنا به گزارش استراقسمع، عراق از ساعت 7:20 به توپخانه اعلام آمادهباش داده است. نيروهاي اطلاعات كه بههمراه نيروهاي سيدالشهدا(ع) فرستاده شدند، پنج نفر هستند، كه بهاينترتيب رفتن نيروها با لشكر عاشورا منتفي شده است. حدود ساعت 5/5 بعدازظهر پيام برادر محسن رضايي به فرماندهان لشكر را به برادر خرازي فرمانده لشكر دادند.
برادر ابوشهاب: عمليات اينجا يك عمليات عاقلانه و عادلانه نيست؛ يك عمليات عاشقانه است! آقاي هاشمي نماينده امام هستند و به ما تكليف كردند كه در تنور داغ بيفتيم. زمين طوري است كه داريم با نااميدي وارد عمل ميشويم. ما فعلاً سه گردان، دو گردان بهطور واضح، يكي هم بهعنوان احتياط اين دو گردان در نظر گرفتهايم. اگر ما پشت خط خودمان موفق بوديم، مأموريت گردان برادر سلماني و يك گردان ديگر رخنه و احتمالاً ادامه عمليات است. مأموريت تخريب اين است كه روي دژ خودمان كه الآن مشغول كار هستند، بروند و پاكسازي كنند؛ از هرطرف دژ سه متري پاكسازي شود. پركردن جاده و رسيدن به خط دشمن هم با مهندسي است. فاصله 150 متري كانال را هم پل نفررو ميزنند. از طرف ديگر دو نفر نيرو با هر گردان ميفرستند كه درصورت پيداكردن بلدوزر در آنطرف آب، با خرابكردن نونشكل، خاك آن را به داخل آب بريزند و اين فاصله را پر كنند. يگان دريايي وظيفه ترابري نيروهاي ديگر را انجام بدهند. يگان بايد قايقهاي فايبرگلاس بياورد و سوراخ احتمالي قايقها را پر بكند. همه قايقها بايد مردي و موتور اضافه داشته باشند. قايق مينيروترگ را هم بياورند و در جلوی آبگرفتگي بگذارند و با مردي تويوتا را به آنطرف ببريم. خشايارهاي ما مأمور به كميته هستند؛ هرچه امكانات دارند بايد دراختيار كميته باشد. خشايار از جنوب كانال، سمت راست كانال دشمن، عبور ميكند، قايقها از داخل كانال ميروند و از سمت چپ كانال برميگردند. بهداري هم دو تلاش دارد؛ يكي در سر كانال و ديگري هم در زير آبگرفتگي. سه دستگاه تانك هم در جاده دژ درحال درستشدن هستند كه درصورت كاركردن تيربار دشمن در روي كمينها آنها را بزنند و درصورت گرفتن مأموريت، بهطرف كمينهاي دشمن حركت ميكنند. ديدهبان توپخانه هم بايد در سه گردان ما بايستد و هرجا فرمانده گردان اجازه داد، اجراي آتش بكنند. قرار بود كه ادوات هم مينيكاتيوشا را سه قبضه و خمپاره120 را هم دو قبضه اضافه بكند، كه نميدانيم كردهاند يا نه. 4 قبضه تفنگ106 براي عبور آماده كردهاند و 6 قبضه هم ثابت دارند.
برادر خرازي: بايد صبح عمليات موشك ماليوتكا هم پيش نيروهاي گردان خودمان برود.
برادر ابوشهاب: پدافند 10 نفر نيرو، زرهي و ادوات هركدام شش نفر نيرو براي گردانها فرستادهاند. تداركات يك موقعيت كه دارد، يك موقعيت هم بايد روي جاده زير آبگرفتگي داشته باشد. اسكله ما هم احتمالاً همين جا حدوداً درمقابل سنگر فرماندهي است. پدافند هم يك قبضه57 روي دژ داشته باشد؛ چون دشمن اين جاده را تهديد ميكند. اگر با لشكرهاي ديگر اين كار هماهنگ شود خيلي خوب است. پلاكاردزدن بين راهها با تبليغات است. همه برادرها هم با اجازه وارد عمل ميشوند. شروع عمليات ساعت 2 بعد از نصفشب است.
مسئول بهداري: در اسكله خودي در پايين كانال هيچكدام از نيروهاي تيپ قمر، لشكر14 امام حسين(ع) و لشكر8 نجف اورژانس ندارند و تنها يك سوله سه تخت براي تيپ10 سيدالشهدا(ع) است!
برادر خرازي: ما بايد خودمان را براي جنگ در روز آماده كنيم و نگذاريم كه دشمن به ما فشار بياورد و زمين را براي ما تنگ بگيرد. آقاي رحيمي و برادر آبكار با جمعي از نيروهاي تداركات و يگان و … پشت گردان يازهرا(س) ميروند و آنطرف بين ما و نيروهاي جلو عمل ميكنند. گردان يازهرا(س) را روي سيلبند پياده ميكنيم كه تحقيقاً اينجا پاكسازي شده است. هدف را ما به شما ميگوييم كه كجا بايد برويد. برادرها خودشان را براي جنگ تا سرپل آماده بكنند تا ضعيف نشوند. دو قبضه ادوات و تانكها را بعد از جلسه ميگوييم كه كجا بروند. (پيام برادر محسن رضايي توسط برادر بنيلوحي قرائت شد.) گردان يازهرا(س) مهمات سبك و كلاش خودش را زياد كند و با خودش ببرد.
فرمانده گردان يازهرا(س): آر.پي.جيهاي ما از آن نوعي است كه خوب عمل نميكند! كه قرار شد عوض كنند.
راوي: در ساعت 11:05 شب به تانكها گفته شد كه پشت موضعهاي خودشان در روي دژ مستقر شوند. به مهندسي هم گفته شد كه بهطور آهسته كار كند تا دشمن چندان متوجه تغيير وضعيت ما نشود.
برادر خرازي (به فرمانده گردان يازهرا(س)): لشكر از كنار كانال تا پل چهارم ميآيد و از آنجا با گرا از روي جاده شني موربي كه به حد گردان يازهرا(س) در نون سوم ميخورد، روي سيلبند چپيده به نون سومي ميرود. يكي ديگر هم قرار شد گرايي از پل چهارم روبهروي جاده شهيد موحد در دست داشته باشند.
برادران ابوشهاب و حسن آقايي: بهتر است گردان دست خود را از نقطه كمكي يعني دژ جدا نكند. بايد قبلاً خط شكسته شود و آنگاه عمل كند.
برادر خرازي: چند احتمال در منطقه هست؛ اگر مثلاً ما پنجضلعي داشتيم، آن وقت بخواهيم ادامه عمليات بدهيم، قرارگاه كربلا دو تا نونشكل محدوده عاشورا را ميگيرد، (خط دوم) و آنگاه ما با استفاده از موفقيت، ادامه عمليات ميدهيم و تا پشت جاده شلمچه ميرويم.
چون در مرحله دوم عمليات است، كار ما خيلي سخت است. مانور ما از وقتي شروع ميشود كه خط در دست ما نيست!
جمعه، 19/10/65
راوي: تانك مينكوب هم براي لشكر فرستادهاند كه قرار شد با نيروهاي تخريب بفرستند جلو برود. در ساعت 1:08 بعدازظهر برادر خرازي با برادر فضلي تماس گرفت كه: پنج نفر از نيروهاي اطلاعات ما ميخواهند بيايند كه با آخرين گردان سيدالشهدا(ع) جلو بروند، كه ايشان هم پذيرفت. از ساعت 12:45 شب دشمن شروع به تيراندازي با كاتيوشا و تيربار كرد و سپس با خمپارهها و مينيكاتيوشا و گلولههاي منور منطقه را روشن كرده است.
(00:5) استراقسمع: خط شكسته شده است.
(00:01) كه توپخانه، تانك و ادوات مواضع عراق را بزنند.
برادر خرازي: نيروها يكي، دو دستگاه تانك را زدهاند.
(1:12): كاتيوشاهاي دشمن شروع به شليك كرده و منورها آسمان را روشن كردهاند.
برادر خرازي (به برادر حجازي): اين (شدت آتش دشمن) تازه اول كار است، هنوز دشمن تير نزده و خودش را تكان نداده است. پس به ما اطلاعات بدهيد كه چهكار ميخواهيد بكنيد.
برادر ابوشهاب: تيربارهاي دشمن داخل كانال شروع به زدن كردند. بعد من ديدم كه چهار نفر از نيروها بهطرف عراقيها تير زدند، بعد آنها هم شديداً شروع كردند.
راوي (سيد محمد اسحاقي): پس آمادهباش كامل بودهاند؟
(01:25) برادر خرازي به مينيكاتيوشاها دستور اجراي آتش داد.
برادر خرازي (به برادر حجازي): كاتيوشاهاي قرارگاه كربلا از دست راست ما شروع به اجرا كردهاند؛ ما هم آتش بريزيم؟ قضيه چه است؟ به ما بگوييد، زودتر مشخص كنيد، به ما اطلاع دهيد تا بچههاي ما زير آتش نمانند. ما هنوز كاري نكردهايم، فقط داريم نگاه ميكنيم. ما لشكر ناظريم، زودتر به ما اطلاع دهيد.
(01:30) برادر خرازي (به برادر احمد كاظمي): مثل اينكه نيروهاي لشكر19 فجر شروع كردهاند. ميخواهند چهكار كنند؟ شما اطلاعاتي نداريد؟
(01:35) برادر ابوشهاب: مثل اينكه عراقيها با خودشان درگيرند. من ميگويم ملائكةالله به عراقيها حمله كردهاند.
(01:37) راوي: با استشمام بوي غيرعادي، نيروها گفتند كه عراق شيميايي زده است، و اين مسئله كمكم وسعت بيشتري گرفت. به نيروها گفته شد كه ماسك خود را آماده كنند. اولينبار اين مسئله را برادر ابوشهاب مطرح كرد. رسيدن بوي شيميايي به قرارگاه خبر داده شد.
(01:47) هواپيماي دشمن فيلر (منور) ريختند.
برادر ابوشهاب: استراقسمع خبر داد كه عراقيها ميگويند خودمان آتش ميريزيم.
برادر خرازي (به برادر احمد كاظمي): (ظاهراً برادر حجازي) ميگويد برادر عزيز جعفري به قرارگاه كربلا رفته است و ما تماس نداريم كهشما چهكار بكنيد! حالا ما نميدانيم فرمانده كيست؟! برادر حسين از قرارگاه خبر گرفت كه درگيري شروع شده است، و از قرارگاه گفته شد شما آتش بريزيد. (1:52 به برادر مسجدي مسئول زرهي) تانك از روي جاده تير مستقيم به تيربارهاي دشمن بزند. گفته شد دست راست جاده را (حدود 100 متر) بزنند.
(01:55) به توپخانه و ادوات هم گفته شد كه آتش اجرا كنند. البته به همه گفته شد با كنترل بزنند؛ كه گفتند مهمات كم داريم و برادر حسين گفت با حوصله، خونسردي و طمأنينه آتش اجرا كنيد. مخصوصاً گفته شد روي جاده آسفالت شلمچه، چهارراهها، پلها و سرپلهاي آن آتش بيشتري ريخته شود.
برادر خرازي (به برادر عزيز جعفري): حاجآقا ما از هيچچيز خبر نداريم! هنوز كه قايقها حركت نكردهاند، پس در حد حرف كار ميكنند. ارتباط ما با شما خيلي ضعيف است؛ كسي نيست جواب ما را بدهد؟ ما ميخواهيم يك آتش سدكننده در جنوب كانال بريزيم. ما داريم روي جاده كار ميكنيم، اما جاده پاكسازي نشده است. الحمدلله غواصها رفتهاند و دارند پاكسازي ميكنند. آتش سدكننده خيلي به دردشان ميخورد.
برادر عزيز جعفري: بريزيد، حالا فعلاً ما كمك ميكنيم. ما فعلاً ناظريم.
برادر خرازي (به يگان دريايي): شما منتظر دستور ما نباشيد؛ هروقت لازم شد و به شما گفتند شما اقدام كنيد.
مسئول يگان دريايي: هنوز هيچ قايقي حركت نكرده است.
(02:05) نيروهاي تخريب به برادر حسين گفتند كه بروند معبر را باز كنند، ضمناً با تانك هم هماهنگ باشند، كه اگر دشمن عكسالعمل نشان داد بزنند.
(02:08) به برادر عزيز جعفري گفته شد كه قايقها هنوز به راه نيفتادهاند. ضمناً گفتند كه جاده پاكسازي نشده است.
برادر عزيز جعفري: آتش سدكننده ريخته شود.
(02:14) برادر اكبر رضايي: هنوز هيچ خبري نشده است، قايقها وارد كار شدهاند.
(02:20) برادر رايگان (مسئول محور اطلاعات كه قرار بود با نيروهاي سيدالشهدا(ع) برود): تنها در حد غواصها عمل شده است.
(02:25) استراقسمع خبر داد كه دشمن گفته است كه يكي از واحدهايش در پاسگاه كوتسواري سقوط كرده است و تقاضاي كمك كرده است.
برادر خرازي (به مسئول يگان دريايي): سعي كنيد سالم ببريد (قايقها را) و سالم برگردانيد، و يك جا هم براي ساحل و اسكله كه مسئله نداشته باشد مشخص كنيد و بگيريد. (به توپخانه) كانال سمت چپ پنجضلعي را بپوشانند.
(02:31) به برادر احمد: برادر عزيز گفت كه نيروها بهطرف خط دوم حركت كردهاند.
(02:32) يگان دريايي: ترابري نيروها را شروع كرده است.
برادر خرازي: جايي در ساحل بگيريد كه مسئله نداشته باشد و كارها هم نماند. (به مسئول زرهي) با تانك سيلبند سمت چپ پنجضلعي را بزنيد.
(02:43) برادر حسين پيك فرستاد كه برود از جاده خبر بياورد، كه تانكها مشغول به كار هستند يا خير و وضعيت ادامه جاده به چه صورت است؛ و سوم اينكه تخريب مشغول به كار است يا خير.
(02:48) برادر خرازي به برادر احمد كه پرسيدند جاده چطور شده است، گفتند فعلاً نيروها رفتهاند خبر بياورند، بعد هم ميرويم و منطقه را ميبينيم.
(02:55) برادر خرازي (به برادر عزيز): نيروهاي تخريب تازه به ميدان رفتهاند.
برادر عزيز جعفري: دير است.
(03:07) دشمن مجدداً (براي دومينبار) در منطقه فيلر (منور) ريخته است (22 عدد فيلر).
راوي: بههمراه برادر خرازي در جاده بهطرف خط خودي حركت كرديم كه در بين راه برادر احمد (كاظمي) را ديديم و بههمراه هم به خط رفتيم. در جلوی نيروها تانكها بودند و مهندسي هم مشغول بود. چون كار نيروهاي تخريب بهكندي پيش ميرفت، بنا به نظر برادر حسين و احمد، 2 دستگاه تانك شروع به زدن بهسوي كمينهاي دشمن كردند كه بسيار مفيد بود و همزمان با آن مينكوب ذوالفقار بهطرف جلو حركت كرد كه ظاهراً موردهدف قرار گرفت و از نيروها بازماند. دشمن پيدرپي در منطقه منور زده و سه الي چهار بار فيلر (منور) ريخت. به نظر ميرسيد كه دشمن احتمال ميداد كه محور اصلي در طرف امالرصاص باشد كه پشت سر هم منور ريخته است.
حتي يك بار با هواپيما فيلر ريخت. آتش دشمن شديد و آسمان را سفيد كرده بود. با آرايش 2 دستگاه تانك، جلو بهطرف سنگر كمينهاي دشمن تا حد زيادي كار سبك شد. آنگاه مهندسي با بهراهانداختن يك دستگاه بلدوزر بهطرف جلو و بهدنبال آن حركت يك دستگاه تانك درحاليكه دوشكاي آن كار مينمود، شروع به پاكسازي (ميدان مين) نمود.
حدوداً ساعت 5:20 معبر دشمن باز شد و خط اول شكست و دشمن از ميدان اول فرار نمود. پس از اين قرار شد كه يك دستگاه از گردان يازهرا(س) با آر.پي.جيزن و تيربارچي جهت تأمين تخريبچيها جلو برود تا نيروها بتوانند با قوت به كارشان ادامه بدهند. در ساعت 03:19 بههمراه برادر حسين و برادر احمد بهطرف ميدان مين خودي حركت كرديم. در سر راه بهطرف ميدان مين، يكي از غواصهاي بسيجي لشكر10 سيدالشهدا(ع) كه تير خورده بود و عقب ميآمد، گفت كمين دشمن را زديم. برادر احمد و برادر حسين به ميدان مين رفتند، ولي به من (برادر اسحاقي) اجازه ندادند همراه آنها بروم. تانكها پشت دژ و روي جاده مستقر شده و مشغول تيراندازي هستند.
(03:32) برادر خرازي: دشمن عمقش سقوط كرده؛ اينها (تيراندازيها) از كمينها هستند.
(03:33) نيروهاي خودي مشغول شليك هستند.
(03:35) برادران حسين و احمد به مهندسي تأكيد ميكنند كه جلو بروند و زودتر جاده را ترميم كند. مهندسي ميگويد كمين دشمن سقوط نكرده و مشغول تيراندازي است كه برادر احمد ميگويد: چارهاي نداريم، اين جاده راه همه است؛ چند نفر بهدنبال بلدوزر تيراندازي كنند و به جلو بروند. مسئول مهندسي ميگويد: يك دستگاه تانك جلو بيندازيد كه بلدوزر دنبال آن برود. برادر حسين ميگويد: تانك ميرود روي مين. و مسئول مهندسي ميگويد: بلدوزر روي مين نميرود؟ برادر حسين جواب ميدهد كه بلدوزر روي مين برود اشكالي ندارد؛ چون مهمات حمل نميكند و آتش ندارد. بالاخره گفته شد كه بلدوزر جلو حركت كرده و يك تانك هم پشت سر آن حركت كند.
(03:37) آتش دشمن روي بوارين شديد است و برادر احمد نظرش اين است كه دشمن خيال ميكند حمله اصلي ما طرف بوارين و اروندرود است و سمت پنجضلعي و … فريب است.
(03:54) هنوز كمينهاي دشمن پاكسازي نشده برادر احمد به برادر حسين گفت: خوب است خودمان برويم با تدبير كمينها را حل كنيم. بعد به برادر ابوشهاب ميگويند يك اطلاعات كلي از وضعيت از قرارگاه بگيرد.
يكي از برادران (ظاهراً تخريب): دستگاه مينكوب ذوالفقار آمد و همان اول راه عيب پيدا كرد و ماند! و نيروهاي خودمان مشغول خنثيكردن ميدان مين هستند.
(03:48) يك مسئلهاي هست اينكه دشمن روي خط خودش هم آتش ندارد؛ اگر روي خط خودش ميريخت خوب بود.
(03:49) به تانكها گفته شد سمت راست را نزنند و روبهروي جاده و سمت چپ را بزنند؛ چون سمت راست بهاحتمال زياد نيروهاي خودي هستند … .
برادر احمد كاظمي: دشمن آتش چنداني ندارد.
مهندسي لشكر14 امام حسين(ع): بلدوزر فرستاديم دارد جلو ميرود. نميخواهد دنبال نيرو تانك بفرستيد.
برادر خرازي: تانك 100 متري بلدوزر پشت سر آن حركت كند.
برادر احمد كاظمي: تانك پشت سر بلدوزر به چپ و راست بلدوزر دوشكا و گرينف و … بزند. صد متر جلوتر از بلدوزر را بزند.
برادر خرازي (به مسئول تانك): ما بايد كمين را بزنيم. پشت بلدوزر حركت كنيد و به چپ و راست آن تيراندازي كنيد. تيربارها را داخل كمينها و كانال دشمن زير آتش بگيريد و 150 متر جلوتر برويد.
(03:55) برادر احمد كاظمي (به مسئول زرهي): سريع يك دستگاه خشايار با دوشكا را با يك راننده شجاع بفرستيد روي جاده بيايد تا ما راهنمايياش كنيم و برود كمينها را باز كند.
راوي: برادر ابوشهاب به برادر حسين خبر داد كه لشكر10 سيدالشهدا(ع) از قايقهاي خودشان استفاده كردهاند، ولي هنوز موفق نشدهاند، از قايقهاي ما هنوز هم استفاده نكردهاند. برادر حسين دوباره به مسئول زرهي گفت: سستي نكنيد؛ با تانك و بلدوزر بايد كمين دشمن را بشكنيد. كمين دشمن عقبه ندارد، نيروي محدودي است و سلاح ضدتانك هم زياد ندارد.
برادر احمد كاظمي: دو تير تانك داخل سنگرهايشان بخورد، دستهايشان را بالا ميكنند!
برادر خرازي: بايد كمين توسط نيروهاي تخريب و زرهي حل شود.
برادر … (از لشكر 14 امام حسين(ع) كه از جلو برگشته): نيروها تا بريدگي راه را باز كرده و مينها را پاكسازي كردهاند و به بريدگي رسيدهاند.
برادر احمد كاظمي: برويد پل نفر را بيندازيد.
باز برادر حسين تأكيد كرد كه تانكها بروند و چپ و راست بلدوزر و همسطح زمين تير كشده بزنند. برادر احمد هم گفت: تانك را زياد گاز دهيد تا دشمن بترسد!
(04:02) تانكهاي لشكر14 امام حسين(ع) حركت كردند.
(04:07) برادر احمد كاظمي (به مسئول زرهي لشكر8 نجف): يك دسته تانك حركت داده و با چراغ روشن بيايند.
راوي: ساعت 4:12 از خط به قرارگاه خودي بازگشتيم.
(04:04) برادر خرازي: به توپخانه و ادوات گفته شد كه آتش بريزيد.
(04:07) برادر ابوشهاب (به برادر حسين): خبر دادهاند كه كمينها حل شده است.
برادر خرازي: گزارش اشتباه دادهاند؛ ما اينجا داريم ميبينيم. اينجا انواع تير ميآيد، گلوله خمپاره60 هم ميآيد.
(04:12) آتش دشمن با شدت ادامه دارد.