۶ تیر؛ سالروز ترور رهبر معظم انقلاب در مسجد ابوذر
غلامحسن رفیعا: سرچشمه، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، طبقه دوم، واحد نقد و بررسی؛ همجوار اطاقم، واحد صوت بود. برادر عزیزم محمود بالاگر مسئولیت ضبط برنامهها را برعهده داشت.
آن روز [شنبه ۶ تیر ماه سال ۶۰] در تلاطم بود. ضبط صوت همیشگی را برداشت و گفت: میخواهم برم مسجد ابوذر. برای چی؟ برای ضبط سخنرانی آقای خامنهای. خیلی سریع رفت. بعد از ظهر سراسیمه به حزب آمد. چند قطره خون روی ضبط صوت پاشیده شده بود. بی اختیار گفتم: ضبط خونی؟! بله آقای خامنهای را ترور کردند! راست میگی؟!
الان کجا هستند؟ بیمارستان! حالشون چطوره؟ خبر ندارم. داخل یکی از ضبط صوتهایی که روی میز بود بمب گذاشته بودند، در حین سخنرانی منفجر شد.
خبر به سرعت پیچید. رادیو ساعت ۲ اعلام کرد: حجت الاسلام والمسلمین آقای خامنهای هنگامی که در مسجد ابوذر تهران سخنرانی میکردند مورد سوءقصد قرار گرفتند و به شدت مجروح شدند.
حضرت امام خمینی (ره) به جناب ایشان در مورد سوءقصد نافرجام به جانشان فرمودند:
اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله رسول اکرم(ص) و خاندان حسینبنعلی(ع) هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند….
من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
و این دعا مستجاب شد. یک لحظه یادم آمد،آقا دعای همیشگیشان بود: خدایا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار ده.
فردا شب [یکشنبه ۷ تیر ماه سال ۶۰] حدود ۲ ساعت قبل از حادثه هفتم تیر، محمود را در صحن حیاط حزب جمهوری اسلامی دیدم. باز هم بیقرار بود. شاید به او الهام شده بود. خودش را برای ضبط برنامه جلسه روزهای یکشنبه حزب، آماده میکرد.
ولی نه، این بار همراه با اداء وظیفه و مسئولیت خود را برای دیدار محبوب و لقاء دوست مهیا میکرد. ضبط برنامه صبغه خونین گرفت. این بار قطرات خون مقدس سیدشهدای انقلاب اسلامی برروی ضبط صوت پاشیده شد. محمود نیز به آرزویش رسید. شهید بالاگر در جوار حق آرمید. شهیدی که به تازگی عقد ازدواجش را بهشتی مظلوم قرائت کرده بود.
ندای ارجعی را همراه با ۷۲ تن از بهترین یاران امام و انقلاب اسلامی و در راس آنها سالار شهیدان انقلاب اسلامی، شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی شنید و به ملکوت اعلی پرواز کرد.